آرنیکا نفس مامان وبابا
سه شنبه 30 / 7 / 1391برچسب:, :: 6:8 PM :: نويسنده : مامانی



تا حالا شده دلت واسه یه خواب درست حسابی تنگ شده باشه؟

تا حالا شده دلت واسه یه حمام درست حسابی تنگ شده باشه؟

تا حالا شده دلت واسه یه خـــــــــرید حسابی لک زده باشه؟

شده تا حالا دلت واسه یخورده  خلوت با همسری تنگ شده باشه؟

تا حالا شده دلت بخواد  از زیاد بودن کارا محکم سرتو بکوبی تو دیووار؟

تا حالا شده دلت واسه یه میز غذای مرتب و یه شام عاشقانه تنگ شده باشه؟

تا حالا شده حتی راحت نتونی بری دستشویی؟((ببخشید!!!!))

تا حالا شده تو اوج خستگی و بی حوصلگی سرگرم کننده باشی و دلقک شی؟

تا حالا شده خیلی با دقت خونه رو مرتب کنی و با سرعت نور بهم ریخته ببینی؟

تا حالا شده دلت واسه کتاب خوندن تنگ شده باشه((بدلیل نداشتن کتاب سالم))

تا حالا شدی سادیسمی شده باشی؟

تا حالا شده ندونی الان چند شنبس؟

تا حالا شده ندونی روز  و شب کدومه؟

اصلا تا حالا شده اسم خودتو فراموش کرده باشی؟

اگه شده که تبریک میگم .......مثل منی  

اگه نشده پس هنوز مادر نشدی!!! پس تا میتونی از این فرصتا استفاده کن چون نینی که بیاد همشون فــــــــــــــــووووت میشن و میرن هوا و حسرت این روزاتو میخوری!!میشی یکی  مثل من!خوشبخترین ادم تو دنیا

 

                         یه مـــــــــــــــــادر.....مامان یه فرشته کوچولو

خــــــــــــــــدایا شکرت واسه دادن این دردســـــــــــــــــــــر شیرین شکرت واسه شیرینترین دردسر

                                      عاشقتـــــــــــــــــــــم



سه شنبه 30 / 7 / 1391برچسب:, :: 5:26 PM :: نويسنده : مامانی

سلام سلام مامانی جونم اگه گفتی دیروز کجا رفتیم؟؟؟؟؟؟

آره گلم با خاله ها (دوستای مامانی ) و نی نی هاشون رفتیم پارک وای که چقد خوش گذشت

یه روز خیلی خوب با یه هوای عالی بعد از اولین بارون پاییزی

 

از سمت راست اهورا ,ایلیا ,شاینا دوست جونای آنی خانم

 

شاینا و ایلیا


بازم عکس داری ولی اگه بخوام همه رو بزارم کلی وقتمو میگیره تو هم که رو ز به روز شیطون تر میشی فدات بشم و وقت منم کمتر میشه باید قول بدی دخمل خوبی باشی تا مامان هم به تو و وبلاگت برسه هم به بابا محسن دردتون به نفسم که عاشقتونم تازه درس و دانشگاهم هست.



چهار شنبه 10 / 7 / 1391برچسب:, :: 6:11 PM :: نويسنده : مامانی

جیگر مامان ببخشید چند روزه که فزصت نکردم بیام و از شیرین کاریهات بنویسم,دیگه واسه خودت بلایی شدی مامانی قربونت بره که انقد شیرینی و دل همه رو بردی مخصوصا بابا محسن که عاشقته حالا بماند خود من که دیگه نمیدونم چیکارت کنم انقد نمک داری تو ماشالا ومامان جونا ,بابا جوناعمه ها و دایی و خلاصه دل همه رو بردی

نفس مامانی تو راه رفتن هم که دیگه استاد شدی و تازه بدو بدو هم میکنی ,چند شب پیش رفته بودیم پارک واسه خودت همش چرخ میزدی تو چمنا و بازی میکردی معلوم بود بهت خوش میگذره


یکی از کارای با مزتو که میخوام بگم اینه که عاشق پتو ت هستی و تا پیشت نباشه نمیخوابی یا هر جا میری دنبال خودت میکشیش و بعد میشینی روش بازی میکنی انقد شیرین میشی که دوست دارم بخورمت ناقلا

مامان وجیهه میگه به بابا محسن رفتی حتی عشق پتو بودنت...

تو این عکس هم که رفتی سراغ کیف منو بلههههههههههههه حسابی خدمتش رسیدی که کار همیشته



درباره وبلاگ


فرشته کوچولوی ما روز 22 تیرماه سال 90 به دنیا اومد و با اومدنش دنیامونو عوض کرد.خداجونم ممنونیم ازت.
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آرنیکا نفس مامان وبابا و آدرس arnika90.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 63
بازدید کل : 45708
تعداد مطالب : 26
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 1